جدول جو
جدول جو

معنی ناخدای ترس - جستجوی لغت در جدول جو

ناخدای ترس
(خُ تَ)
ناخداترس. کسی که از خدا نمی ترسد. رجوع به ناخداترس شود:
ای ناخدای ترس مشو آینه پرست
رنج دلم مخواه و منه دل بر آینه.
خاقانی.
گفتا مترس از این گره ناخدای ترس
کاینک خدای کعبه بر ایشان کمان کشید.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ناخدای ترس
ناخداترس
تصویری از ناخدای ترس
تصویر ناخدای ترس
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ بَ مَ دَ / دِ)
خداترس. آنکه از خدای ترسد. آنکه از خدا بیم دارد. کنایه از متقی و پرهیزگار: جمشید در اول پادشاهی سخت عادل و خدای ترس بود. (نوروزنامۀ خیام).
- خدای ناترس، آنکه از خدای نترسد. بی ایمان. بی دین. ناپرهیزگار.
- ناخدای ترس، خدای ناترس:
ای ناخدای ترس مشو آینه پرست
رنج دلم مخواه و منه دل بر آینه.
خاقانی.
صبرم دهد خدای که آن ناخدای ترس
مست است و بی ملاحظه بیداد می کند.
ملا شانی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خُ تَ)
آن که از خدا نترسد. (آنندراج). کسی که از خدا نمی ترسد. (ناظم الاطباء). غیرمتقی. ناپرهیزگار. که پرهیزگار و خدا ترس نیست:
ترسم از قهر ناخداترسان
زآن سبب در خدا گریخته ام.
خاقانی.
خدا ترس را سازگار است بخت
بود ناخداترس را کار سخت.
نظامی.
شه شنیدم که داشت دستوری
ناخداترس و از خدا دوری.
نظامی.
طلب کردم از پیش و پس چوب و سنگ
که ای ناخداترس بی نام و ننگ.
سعدی.
سیاهان براندند کشتی چو دود
که آن ناخدا ناخداترس بود.
سعدی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناخداترس
تصویر ناخداترس
غیر متقی، کسی که از خدا نمیترسد
فرهنگ لغت هوشیار